2016/04/25، 05:24 PM
داستان کافه نشین تنهایی که نشسته و دارد پیپ میکشد
و همراه با دود پیپ و رایحه قهوه تلخ در سرزمین رویاهایش میرقصد زیباست؛
زیباست لحظه رهایی و سبکبالی؛
ان زمانی که فارغ از بند دنیای مادی باشد
و زیباتر از ان هنگام رفتن است که پولی در جیب ندارد تا صورتحساب خود را بپردازد
و از آن بدتر دوستی که بد قولی کرده و بر سر قرار نیامده تا او اینگونه غرق در رویای رقص دود پیپ و رایحه شامه نواز قهوه تلخ نگردد...
و همراه با دود پیپ و رایحه قهوه تلخ در سرزمین رویاهایش میرقصد زیباست؛
زیباست لحظه رهایی و سبکبالی؛
ان زمانی که فارغ از بند دنیای مادی باشد
و زیباتر از ان هنگام رفتن است که پولی در جیب ندارد تا صورتحساب خود را بپردازد
و از آن بدتر دوستی که بد قولی کرده و بر سر قرار نیامده تا او اینگونه غرق در رویای رقص دود پیپ و رایحه شامه نواز قهوه تلخ نگردد...