انجمن پيپ ايران|تنها انجمن تخصصي پيپ توتون سيگاربرگ قهوه|پاسارگادتاباک

نسخه‌ی کامل: سانس آخر
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
نشسته ام تنها
در کافه سپیدگاه
قهوه مینوشم
کافه لاته
بیرون اما
باد می رقصد با باران
من و یک برش کیک
یک جای امن
بعد از آن شب
سانس آخر
من ماندم
روسری حریر
و بوی توت فرنگی
این روزها
باد هم عاشق باران شده است...