2016/07/29، 03:56 PM
پشت ذهن خسته ام
جنگی در پیش است،
شبی سراسر خون زده
عطر قهوه تلخ
و واژه هایی لخت و عریان
فارغ از چینش
و قطاری از خاطرات
با هجوم و همهمه ای از جنس فریاد،
جرعه ای شیرین
نوشیدم از قهوه ای تلخ
سکوتی برپا شد
و صلح آغاز شد...
جنگی در پیش است،
شبی سراسر خون زده
عطر قهوه تلخ
و واژه هایی لخت و عریان
فارغ از چینش
و قطاری از خاطرات
با هجوم و همهمه ای از جنس فریاد،
جرعه ای شیرین
نوشیدم از قهوه ای تلخ
سکوتی برپا شد
و صلح آغاز شد...