2016/08/07، 12:09 AM
رو به رویم می نشینی درآن کافه ای که هر میزش تنها یک صندلی دارد... حالت تهوع داری... بالا میاوری روی نوشته هایم تمام واژه هایی را که نتوانستی هضم کنی... تمام " #دوستت_دارم " هایم را... طبق عادت همیشگی تو را درون پیپم میگذارم...عهد بستم تا ابد روشن نگه ات دارم تنها دلیل خاموشی من!!! به آرامی از وجودت کام میگیرم و در تو گم میشوم... تو در زمان گم میشوی... زمان در پیپم گم میشود...پیپم در من گم میشود...و من در... حالت تهوع دارم....آبستن شده ام از تمام ... ... ... ...