2016/08/29، 04:50 PM
وجب به وجب کافه های شهر را
به دنبال گوشه ای دنج
کنار پنجره ای رو به خیابانی شلوغ
گشتم که وقت قرارهای عاشقیمان
با چشمان منتظر تو را بین رهگذران
جستجو کنم و هنگام دیدنت
دو فنجان قهوه سفارش دهم
و شاخه گلی که برایت گرفتم را
روی صندلی بگذارم تا
شادی را در صورتت ببینم و لذت ببرم
و تو نمیدانی که این چند لحظه
از دیدنت تا رسیدنت ضربان قلبم ده برابر میشود...
به دنبال گوشه ای دنج
کنار پنجره ای رو به خیابانی شلوغ
گشتم که وقت قرارهای عاشقیمان
با چشمان منتظر تو را بین رهگذران
جستجو کنم و هنگام دیدنت
دو فنجان قهوه سفارش دهم
و شاخه گلی که برایت گرفتم را
روی صندلی بگذارم تا
شادی را در صورتت ببینم و لذت ببرم
و تو نمیدانی که این چند لحظه
از دیدنت تا رسیدنت ضربان قلبم ده برابر میشود...