2016/09/11، 04:42 PM
باجلان قهوه اش را نوشید
فنجان را گوشه میز قرار داد
شاخه گل رز را درون فنجان گذاشت
اسکناسی روی میز گذاشت
و رو به گارسون کرد و گفت:
اگر آمد بگو:
هزار و صد و هجدهمین قهوه را نوشیدم و
یک قبرستان رز برایت ساختم...
فنجان را گوشه میز قرار داد
شاخه گل رز را درون فنجان گذاشت
اسکناسی روی میز گذاشت
و رو به گارسون کرد و گفت:
اگر آمد بگو:
هزار و صد و هجدهمین قهوه را نوشیدم و
یک قبرستان رز برایت ساختم...