2016/09/17، 09:03 PM
پاییز نزدیک است
تلخی نبودن هایت در کامم
چشمهای منتظرم را ببین
و دستهایی که آغشته از عطر توست
من سراسر فریادم...
کلمات در گلویم راه گم کرده اند
در کافه های تنهایی
قهوه را با خاطراتت سر می کشم
بر شانه های استوار تو
عشق را واگویه می کنم
محبوب زیبای من !
در کدامین افق دور
غصه هایت را فرو می خوری
برگ ریزان
این جاده های نیامده را
غمگین تر می کند
مرا در آغوش بگیر
پیش از آنکه پاییز
بغض مرا فریاد کند