2016/09/25، 05:41 PM
بیا
بیا و روبرویم بنشین
چشمهایم تماشای تو را کم دارد،
بیا و بنشین تا هنگام تماشایت
فنجان قهوه ام را داغ داغ سر بکشم
سرمای درونم گرمای قهوه را کم دارد،
بیا و بنشین تا هنگام تماشایت
هوای اطرافت را ببلعم
ریه هایم اکسیژن حضورت را کم دارد،
بیا و بنشین تا هنگام تماشایت
احساس خوب با هم بودن را به جانم تزریق کنم
رگهایم مولکول عشق را کم دارد...
بیا و روبرویم بنشین
چشمهایم تماشای تو را کم دارد،
بیا و بنشین تا هنگام تماشایت
فنجان قهوه ام را داغ داغ سر بکشم
سرمای درونم گرمای قهوه را کم دارد،
بیا و بنشین تا هنگام تماشایت
هوای اطرافت را ببلعم
ریه هایم اکسیژن حضورت را کم دارد،
بیا و بنشین تا هنگام تماشایت
احساس خوب با هم بودن را به جانم تزریق کنم
رگهایم مولکول عشق را کم دارد...