2016/10/02، 01:02 AM
پشت چشمی نازک کردی
به ته مانده احساسم،
عفریته زمان بودی و من
غافل از جهل جوانی
عاشق شدم،
عاشق چون تویی که معشوق هزاران بودی
احساس پاکم را
خرج احساس بزک کرده ات کردم،
من خودم بودم و تو
ورقی از صد ورق چهره رنگ به رنگت،
کاش زمان برگردد
کاش زمان برگردد
و آنروز سرد زمستانی
گوشه کافه تورا میهمان نمیکردم
قهوه را خوردی و به من و احساس قشنگم قهوه ای زدی...
به ته مانده احساسم،
عفریته زمان بودی و من
غافل از جهل جوانی
عاشق شدم،
عاشق چون تویی که معشوق هزاران بودی
احساس پاکم را
خرج احساس بزک کرده ات کردم،
من خودم بودم و تو
ورقی از صد ورق چهره رنگ به رنگت،
کاش زمان برگردد
کاش زمان برگردد
و آنروز سرد زمستانی
گوشه کافه تورا میهمان نمیکردم
قهوه را خوردی و به من و احساس قشنگم قهوه ای زدی...