2016/11/14، 03:52 PM
چند ساعت سکوت،
دو فنجان قهوه و نورهایی که روی میز چیده ایم،
حرف هایی که در آن سوی شیشه ها تا غروب قد می کشند
و چون زخمی سر خورده از گلوی فنجان های شکسته سر ریز می شویم،
با همین چند فال قهوه ای که از سایه روشن دست هایمان دست بر نمی دارند...
دو فنجان قهوه و نورهایی که روی میز چیده ایم،
حرف هایی که در آن سوی شیشه ها تا غروب قد می کشند
و چون زخمی سر خورده از گلوی فنجان های شکسته سر ریز می شویم،
با همین چند فال قهوه ای که از سایه روشن دست هایمان دست بر نمی دارند...