2016/11/14، 03:59 PM
قدرتهای سیاسی، مشروب و قهوه و مکانهای ارائهی این نوشیدنیها را نوعی تهدید میدانستند.
شاید بدانید که انقلاب فرانسه در همین قهوهخانهها شکل گرفت، و اعضای این گروهکهای روشنفکری، طبقهی متفکران سیاسی و معترضان، دور هم جمع میشدند و برای شورشهای بعدی برنامهریزی میکردند. قدرت بالقوهی قهوهخانهها در تسهیل تبادل ایدهها و اطلاعات مردم، خیلی پیشتر از انقلاب فرانسه، رهبران را ترسانده بود. در سال ۱۵۱۱، خیر بک، فرماندار مکه دستور داده بود تمامی قهوهخانهها را ببندند زیرا از این میترسید که به پایگاهی برای قیام و شورش مردم تبدیل شوند. در آن زمان با هر کسی که در حال نوشیدن یا فروش قهوه دیده میشد، برخورد میکردند.
در قرن شانزدهم، مخالفان قهوه برای اثبات ادعاهای خود به قوانین اسلامی استناد میکردند.
صاحبمنصبان قاهره که در آن زمان بر مکه نیز تسلط داشتند، در همان سالی که قانون ممنوعیت قهوه به دست حاکم مکه وضع شد، منحلش کردند. اما ترس از قهوهخانهها همچنان ادامه داشت. برخی افراد قهوهخانهها را مانند روسپیخانهها، مرکز فساد میدانستند.
در سال ۱۵۳۵، معترضان مذهبی با توسل به قوانین اسلام حنفی که مستی را ممنوع میدانست، مجددا قهوه را ممنوع اعلام کردند. اما این که آیا مفهوم مستی شامل تحریکات حاصل از کافئین هم میشد یا نه، در مکتبهای مختلف مذهبی محل بحث و مجادله بود. میگویند دو پزشک ایرانی نیز در سال ۱۶۱۱ به طرفداری از مخالفان برخاستند. جوما مینویسد:
"دو پزشک ایرانی ادعا کردند که این نوشیدنی ویژگیهای فسادآمیزی دارد و حاکم مکه به خاطر مخالفت خود با قهوه، لایق پاداشهای فراوان و شکوه و جلال زایدالوصفی است. که این به مذاق حاکم خوش آمد. به هر حال او را به عنوان یک فروانروا، برحق و قدرتمند جلوه میداد"
ادامه دارد...
شاید بدانید که انقلاب فرانسه در همین قهوهخانهها شکل گرفت، و اعضای این گروهکهای روشنفکری، طبقهی متفکران سیاسی و معترضان، دور هم جمع میشدند و برای شورشهای بعدی برنامهریزی میکردند. قدرت بالقوهی قهوهخانهها در تسهیل تبادل ایدهها و اطلاعات مردم، خیلی پیشتر از انقلاب فرانسه، رهبران را ترسانده بود. در سال ۱۵۱۱، خیر بک، فرماندار مکه دستور داده بود تمامی قهوهخانهها را ببندند زیرا از این میترسید که به پایگاهی برای قیام و شورش مردم تبدیل شوند. در آن زمان با هر کسی که در حال نوشیدن یا فروش قهوه دیده میشد، برخورد میکردند.
در قرن شانزدهم، مخالفان قهوه برای اثبات ادعاهای خود به قوانین اسلامی استناد میکردند.
صاحبمنصبان قاهره که در آن زمان بر مکه نیز تسلط داشتند، در همان سالی که قانون ممنوعیت قهوه به دست حاکم مکه وضع شد، منحلش کردند. اما ترس از قهوهخانهها همچنان ادامه داشت. برخی افراد قهوهخانهها را مانند روسپیخانهها، مرکز فساد میدانستند.
در سال ۱۵۳۵، معترضان مذهبی با توسل به قوانین اسلام حنفی که مستی را ممنوع میدانست، مجددا قهوه را ممنوع اعلام کردند. اما این که آیا مفهوم مستی شامل تحریکات حاصل از کافئین هم میشد یا نه، در مکتبهای مختلف مذهبی محل بحث و مجادله بود. میگویند دو پزشک ایرانی نیز در سال ۱۶۱۱ به طرفداری از مخالفان برخاستند. جوما مینویسد:
"دو پزشک ایرانی ادعا کردند که این نوشیدنی ویژگیهای فسادآمیزی دارد و حاکم مکه به خاطر مخالفت خود با قهوه، لایق پاداشهای فراوان و شکوه و جلال زایدالوصفی است. که این به مذاق حاکم خوش آمد. به هر حال او را به عنوان یک فروانروا، برحق و قدرتمند جلوه میداد"
ادامه دارد...