2016/11/27، 04:49 PM
ای کاش شبم فهم سحـر داشته باشد
غم از دل من قصد سفـر داشته باشد
,,,
افکـار من و کـار من و کـار دل من
دست از غزل و قافیه بـرداشته باشد...!
بنشین، کمی از عشق برای تو بگویم
باید دلت از درد خبـر داشته باشد
دردم به درختی شده تشبیه که انگار
بر روی تنش زخم تبـر داشته باشد...
هرشب دلم انگـار که خوابیده به سنگی
هرشب که دلت بالش پَـر داشته باشد
باشد گله ای نیست! تو از فکر من آزاد
افکـار تو از من که حذر داشته باشد
از قهوه ی چشمت نظر تلخ نینداز!
بگذار که این قهوه شکـر داشته باشد...
غم از دل من قصد سفـر داشته باشد
,,,
افکـار من و کـار من و کـار دل من
دست از غزل و قافیه بـرداشته باشد...!
بنشین، کمی از عشق برای تو بگویم
باید دلت از درد خبـر داشته باشد
دردم به درختی شده تشبیه که انگار
بر روی تنش زخم تبـر داشته باشد...
هرشب دلم انگـار که خوابیده به سنگی
هرشب که دلت بالش پَـر داشته باشد
باشد گله ای نیست! تو از فکر من آزاد
افکـار تو از من که حذر داشته باشد
از قهوه ی چشمت نظر تلخ نینداز!
بگذار که این قهوه شکـر داشته باشد...