2017/04/21، 01:07 PM
در گوشه ی اتاق بی پنجره آرام؛
برروی صندلی چوبی کهنه،
زیر نور چراغ زنبوری،
مردی پیپ میکشد
از لای لبهای خشکیده اش
دود بیرون میخرامد
و پیش چشمانش
بانویی در حاله های دود
می رقصد
بانویی ظریف اندام
که با محو شده دود
پر میکشد
گویی رقص یک پری
که در پیپ زندگی میکند
برروی صندلی چوبی کهنه،
زیر نور چراغ زنبوری،
مردی پیپ میکشد
از لای لبهای خشکیده اش
دود بیرون میخرامد
و پیش چشمانش
بانویی در حاله های دود
می رقصد
بانویی ظریف اندام
که با محو شده دود
پر میکشد
گویی رقص یک پری
که در پیپ زندگی میکند