2017/04/21، 03:12 PM
تنهایی... دیوار... قهوه ای سررفته از حوصله ام... اتاقی که چهارتاق باز... روی من خوابیده... چشم هایی که از ساعت کار افتاده ترند... و شانه های تو که زیر بار باران نمی روند... باید گریه ام را روی بی کسی هایم تنظیم کنم... و این یعنی تنهایی..