2017/06/27، 04:24 PM
شب های قبل از تو شعر میخواندم؛
پشت پنجره می نشستمو پیپ میکشیدم
قهوه مینوشیدم؛
به گلدان های کوچک اتاقم میرسیدم؛
آدم ها را دوست داشتم ؛
بی هوا پریدی میانِ آرامشم ؛
بی هوا هم رفتی...
کتابِ شعرها خاک میخورند؛
قهوه در فنجان یخ زده است؛
گل های گلدان خشک شده اند؛
از آدم ها متنفرشده ام
"سرت سلامت... "
پشت پنجره می نشستمو پیپ میکشیدم
قهوه مینوشیدم؛
به گلدان های کوچک اتاقم میرسیدم؛
آدم ها را دوست داشتم ؛
بی هوا پریدی میانِ آرامشم ؛
بی هوا هم رفتی...
کتابِ شعرها خاک میخورند؛
قهوه در فنجان یخ زده است؛
گل های گلدان خشک شده اند؛
از آدم ها متنفرشده ام
"سرت سلامت... "