انجمن پيپ ايران|تنها انجمن تخصصي پيپ توتون سيگاربرگ قهوه|پاسارگادتاباک

نسخه‌ی کامل: بخارا
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
پاپ
پیپ می کشید
و بخارا
هی بخار می شد
و کسی
چهره ی دوک اعظم را نشناخت
تا اینکه صورتک
ازچهره ی بازیگر روی سن
فرو افتاد
ویکی ازمیان تماشاگران
فریاد برآورد:
دموکراسی...دمکراسی....
و تزار
سوار بر اسبی عربی
در حالی که نان ایرانی می جوید
بادی به غبغب انداخت و گفت :
به نظر من
دیکتاتوری
به اضافه ی مجاز واستعاره های دیگر
تنها راه رستگاری ست
و آن سوی تر
کودکی که نقشه ی جغرافیای
مدرسه شان را
کش رفته بود
درمیدان شهر آن را
میان پیر زنان وپیر مردان
به آتش می کشاند
پاپ
پیپ می کشید
و بخا را
همچنان
بخار می شد
...خارمی شد
... ارمی شد
...ر
.
.
.