انجمن پيپ ايران|تنها انجمن تخصصي پيپ توتون سيگاربرگ قهوه|پاسارگادتاباک

نسخه‌ی کامل: تنهایی ما شدید تر است
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
آدم ها که تنها می شوند غم و غصه هایشان نو می شود ، ما پیپ کش ها هم استثنا نیستیم ، کنج خلوتی کز می کنیم و پیپ پر شده را لای دندان هایمان می گیریم ، مرور خاطراتمان که شروع می شود و حال و روزگارامان را تلخ تر می کند کبریت می کشیم و آتش می اندازیم به جان توتون های جا خوش کرده در آتشگاه پیپ مان ، خاطراتمان را صفحه به صفحه و روز به روز در ذهنمان ورق می زنیم و مرور می کنیم و تلخی این لحظه ها را پک به پک می سوزانیم و دود می کنیم .
آدم هایی که پیپ نمی کشند وقتی تنهایی و خلوتشان تمام شد ، بلند می شوند و می روند پی زندگی روزانه و این خلوت تلخ را تا حضور دوباره اش فراموش می کنند ، ولی ما تا ساعت ها بوی توتون سوخته و دود شده را از محیط اطرافمان و لباسمان و پوست صورتمان حس می کنیم تا بیشتر یادمان بماند که تنهایی باز هم به زندگی ما سر خواهد زد
(2018/04/11، 03:02 PM)salarsamadian نوشته است: [ -> ]آدم ها که تنها می شوند غم و غصه هایشان نو می شود ، ما پیپ کش ها هم استثنا نیستیم ، کنج خلوتی کز می کنیم و پیپ پر شده را لای دندان هایمان می گیریم ، مرور خاطراتمان که شروع می شود و حال و روزگارامان را تلخ تر می کند کبریت می کشیم و آتش می اندازیم به جان توتون های جا خوش کرده در آتشگاه پیپ مان ، خاطراتمان را صفحه به صفحه  و روز به روز در ذهنمان ورق می زنیم و مرور می کنیم و تلخی این لحظه ها را پک به پک می سوزانیم و دود می کنیم .
آدم هایی که پیپ نمی کشند وقتی تنهایی و خلوتشان تمام شد ، بلند می شوند و می روند  پی زندگی روزانه  و این خلوت تلخ  را تا حضور دوباره اش فراموش می کنند ، ولی ما تا ساعت ها بوی توتون سوخته و دود شده را از محیط اطرافمان و لباسمان و پوست صورتمان حس می کنیم تا بیشتر یادمان بماند که تنهایی باز هم به زندگی ما سر خواهد زد

سلام خدمت  دوست عزیزم اقای صمدیان عزیز
جناب صمدیان این متن  برای خودتون هست؟ خیلی برای من تاثیر گذار بود این نوشته 
(2019/12/11، 02:58 PM)HERCUL نوشته است: [ -> ]
(2018/04/11، 03:02 PM)salarsamadian نوشته است: [ -> ]آدم ها که تنها می شوند غم و غصه هایشان نو می شود ، ما پیپ کش ها هم استثنا نیستیم ، کنج خلوتی کز می کنیم و پیپ پر شده را لای دندان هایمان می گیریم ، مرور خاطراتمان که شروع می شود و حال و روزگارامان را تلخ تر می کند کبریت می کشیم و آتش می اندازیم به جان توتون های جا خوش کرده در آتشگاه پیپ مان ، خاطراتمان را صفحه به صفحه  و روز به روز در ذهنمان ورق می زنیم و مرور می کنیم و تلخی این لحظه ها را پک به پک می سوزانیم و دود می کنیم .
آدم هایی که پیپ نمی کشند وقتی تنهایی و خلوتشان تمام شد ، بلند می شوند و می روند  پی زندگی روزانه  و این خلوت تلخ  را تا حضور دوباره اش فراموش می کنند ، ولی ما تا ساعت ها بوی توتون سوخته و دود شده را از محیط اطرافمان و لباسمان و پوست صورتمان حس می کنیم تا بیشتر یادمان بماند که تنهایی باز هم به زندگی ما سر خواهد زد

سلام خدمت  دوست عزیزم اقای صمدیان عزیز
جناب صمدیان این متن  برای خودتون هست؟ خیلی برای من تاثیر گذار بود این نوشته 
سلام هرکول جان
بله متن مال خودم هست ، خوشحالم که به ذائقه شما خوش اومده