2018/10/27، 04:31 PM
در این شب سرد پاییزی ... آرامشی به درونم فتاد
ابرها میگریستند ... اشکهایشان به زمین فتاد
در حال و هوای خود بودم ... ناگهان برگی ز درخت فتاد
پیپ را به دست گرفتمو چندی بعد ... آتشی درون آتشگاه فتاد
گرمای پیپ ، سرمای پاییز ... تضادی آرامش بخش اتفاق فتاد
در این زیبایی غرق بودم ... یادم افتاد قهوهام از دهان فتاد
ابرها میگریستند ... اشکهایشان به زمین فتاد
در حال و هوای خود بودم ... ناگهان برگی ز درخت فتاد
پیپ را به دست گرفتمو چندی بعد ... آتشی درون آتشگاه فتاد
گرمای پیپ ، سرمای پاییز ... تضادی آرامش بخش اتفاق فتاد
در این زیبایی غرق بودم ... یادم افتاد قهوهام از دهان فتاد