انجمن پيپ ايران|تنها انجمن تخصصي پيپ توتون سيگاربرگ قهوه|پاسارگادتاباک

نسخه‌ی کامل: در سرم بمب ساعتی دارم
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
از تو در حال منفجر شدنم !
در سرم بمب ساعتی دارم !

شب که خوابم نمی‌برد تا صبح ؛
صبح ، سردرد لعنتی دارم
همه از پشت خنجرم زده‌اند
دوستانی خجالتی دارم !

قصه ‌ی عشق من به آدم‌ ها
قصه‌ ی موریانه و چوب است !
زندگی می‌کنم به خاطر مرگ ...

دست‌هایم به هیچ ، مصلوب است !
قهوه و اشک ... قهوه و سیگار ...
راستی حال مادرت خوب است ؟

اول قصه ات یکی بودم
بعد ، آن که نبود خواهم شد
گریه کردی و گریه خواهم کرد
دیر بودی و زود خواهم شد
مثل سیگار اولت هستم
تا ته قصه دود خواهم شد ...