انجمن پيپ ايران|تنها انجمن تخصصي پيپ توتون سيگاربرگ قهوه|پاسارگادتاباک

نسخه‌ی کامل: انتظار
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
تو كه نيستي... شايد من در درون خودم يه موجود خيالي ساخته ام 
مانند شاعر ها برايش نوشته مينويسم 
برايش قهوه ميريزم
در مغزم مبل قرمزي برايش گذاشته ام و با او زندگي ميكنم
تو كه نيامدي
پس اين همه انتظار چيست؟ 
اصلا شايد من منتظر برگشتن برادر نداشته ام از سربازي هستم 
مطمعنا همينطور است ...
تو اصلا نبودي كه من بخواهم منتظرت بمانم 
كسي شبيه تو را در ذهنم ترسيم كردم و با اون زندگي ميكنم
اطرافيان به تنگ آمده اند... جمله هاي تكراري معروفي را از دهان تك تكشان ميشنوم
جمله هايي مثل "دست بردار ،برنميگرده يا اينكه تو ديوانه شدي" و از اين قبيل حرف ها
شايد هم راست ميگويند ... فالم امشب در آمد
با خواندنش دلم ريخت، ميگفت "به كار غيرممكن پافشاري نكن،شايد سهم تو نباشد" ...
حافظ هم ميتواند دروغ بگويد يا نه؟
اما من فكر ميكنم
من هر شب به تو فكر ميكنم به اينكه همين الان چه ميشود اگر به من هم فكر كني
يا اينكه چه شد كه يك روز صبح بلند شدم و ديگر نبودي ...
اما ميداني؟من تمام حرفم اين است 
بيا و لطفي كن!
كمي باش تو هم ...