2016/08/23، 09:28 PM
(2015/10/16، 02:03 AM)BorzooMV نوشته است: مطالب پایین گفته های آقای Phil Webb هستن که توسط بنده ترجمه شدن. اگر کمو کاستی هست ببخشید. خوشحال میشم دوستان دلیل پیپ کشیدنشونو یا این که چطور شروع به کشیدن پیپ کردن رو در میون بذارن.
چرا پیپ می کشم؟
به نظرم قبل از این که بگویم چرا پیپ می کشم، بهتر است بگویم چه شد که پیپ کشیدن را شروع کردم.
من در سال 1996 شروع به پیپ کشیدن کردم. قبل از آن توتون می جویدم. بعد از چند سال همسرم تشویقم کرد که جویدن توتون را ترک کنم و شروع به کشیدن پیپ کنم.
چند ماه بعد من تنهایی به یکی از شعب فروشگاه های Wall-Mart برای خرید یک سری بدلیجات ارزان قیمت رفته بودم که متوجه شدم بعد از خریدم، 10 دلار اضافه خواهم داشت. با خود گفتم "چرا نفهمم قیمت پیپ چقدر است؟". در آنجا یک پیپ Dr.Garbow خمیده وجود داشت که قیمتش تقریبا 6.98 دلار بود. یک بسته توتون Vanilla Cavandish که قرار بود اسموکی خنک، آرام و خوش طعم داشته باشد را هم به قیمت 1.99 دلار خریدم و برگشتم.
پیپ اول راهش را به پیپ بعدی و پیپ بعدی راهش را به دیگری سپرد و بعد از آن من با توتون فروشی محلمان آشنا شدم. وقتی به آنجا رسیدم با کلی پیپ و توتون مواجه شدم که چند چیز را در ذهنم بیدار نمود. اولا در آن لحظه متوجه شدم که "اوضاع باید خیلی بهتر باشد". مسلماً اگر پبپ کشیدن خیلی بد می بود، هیچکس چند صد دلار برای خرید یک پیپ هزینه نمی کرد. اگر تقاضا برای توتون هایی با طمع های بهتر و متفاوت تر نبود در این جا 30 مدل توتون مختلف چیده نشده بود و متوجه شدم که محکوم نیستم تا ابد به کشیدن ترکیبی از وانیلا، چری و ... که علاقه ای به هیچ کدامشان ندارم ادامه بدم.
این همچنین لحظه ای بود که من از یک مبتدی محض به یک تازه کار حرفه ای تبدیل شدم. در آن لحظه بود که من تصمیم گرفتم بهتر شوم، بی شک یک پیپ کش بهتر اما به طور کلی تر یک آدم بهتر.
من هیچ تجربه ی قابل تحسینی دراین رابطه در خانواده ام نداشتم. نه پدرم و نه مادرم از هیچ نوع دخانیاتی استفاده نمی کردند به غیر از یک دوره ی کوتاه که پدرم برای چند ماه پیپ کشید. تنها مدرک به جا مانده از این جریان هم بخشی کوتاه از یک فیلم خانگیست که پدرم از درب پشتی خانه با یک پیپ خاموش خارج می شود. من کمتر از نه سالم بود. هیچ کدام از اجدادم هم اهل دخانیات نبودند، اگرچه پدربزرگ مادریم برای مدتی سیگار می کشیده است اما در اوایل دهه ی چهل میلادی سیگار را ترک کرده است.
خوب این تاریخچه ی من بود. حالا چی؟ چرا پیپ بکشم وقتی تمام شواهد بر علیه من به نظر می رسند. وقتی "تحقیقات" نشان می دهند من با یک مرگ وحشتناک رو به رو خواهم شد.
من پیپ می کشم زیرا افکار زیبایی را در درونم بیدار می کند. پیپ کش ها عموما مهربان و خیر اندیش به نظر می رسند. تا به حال پیپ کشی را ندیدم که متکبر و مغرور باشد، تا به حال پیپ کشی را ندیدم که تمایلی به کمک کردن و تشویق کردن کسی که سوالی می پرسد را نداشته باشد. پس تمام تلاشم را می کنم تا همچون نمونه های پیشین باشم و الگویی باشم برای دیگران که همانند من با این جریان احساس راحتی بکنند.
من پیپ می کشم چون پیپ رابط من با افراد بزرگ تر از من در گذشته است. من هیچ گاه به عنوان دانشمندی بنام همچون انیشتین یا بور شناخته نخواهم شد یا نویسنده ی بزرگی نظیر کلمنز، اما اگر بتوانم آن ها را ملاقات کنم، می توانیم ساعت ها در رابطه با پیپ با هم صحبت کنیم و پلی بسازیم در طول وسیع عمق انسانیت.
من پیپ می کشم چون پیپ رابط من با افراد بزرگتر از من در زمان حال است. من افراد بزرگ زیادی را در مسیر این کار ملاقات کردم و به خاطر آنها زندگی من خیلی بهتر شد. من همکارانی داشتم که پیپ کش بودند و من این اقبال را دارم که آنها را دوست خودم به شمار بیاورم. همچنین پیپ کش های دیگری را در غالب مشتریانم دیدم و زندگی من با ملاقات ایشان غنی گشت و امیدوارم من هم برای آنان همین گونه بوده باشم. در میان ملاقات های حضوری در محل کارم و روابط الکترونیکی، با افراد زیادی آشنا شدم که از ایشان سوال می پرسیدم و به سوالاتشان جواب می دادم. زندگی من پر شد از آدم هایی با اسم هایی نظیر Beard، Follodor، Paden، Manadily و القابی مثل Birmingham Bob، Ming-Kahuna و Colonel Panic. با این که همیشه با آنها موافق نیستم اما به خاطر وجود آنها افق های دید من گسترش یافت، دانشم وسیع تر شد و زندگی ام بهتر گشت. تمام اینها ناشی از چند انس از چوبی مرموز و کمی پلاستیک و اندکی برگ خشک شده بود.
من پیپ می کشم چون این آرزوی من است که رابطی به آینده باشم. امیدوارم مردی باشم مورد علاقه ی نسل های آینده و چه بهتر اگر مرا به عنوان پیپ کشی معمولی به یاد آورند.
من پیپ می کشم چون در پیپ و توتون هنر می بینم و این هنر وجود دارد، هنری که به کار می آید. بر خلاف یک نقاشی یا یک مجسمه که هر چقدر هم که زیبا باشند، نمی توانم در طی روز با خود حملشان کنم و هر وقت که خواستم از آنها لذت ببرم. این جدایی فردی ارزش و لذت آن اثر هنری را افزایش دهد اما در مورد پیپ من این داستان متفاوت است. چه یک پیپ مدرن مثل Tinsky، Talbert یا Nording باشد یا قدیمی مانند Holm، من این توانایی را دارم که با دستم حملش کنم و از نگهداری، ساخت، مهارت و حتی عشقی که در یک بلوک ساده ی برایر هست لذت ببرم. من می توانم شخصیت سازنده ی پیپ را ببینم؛ چه بازسازی وفادارانه ی یک پیپ بیلیارد(Billiard یکی از اشکال مرسوم پیپ است) کلاسیک باشد چه وحشیانه ترین تصور سازنده که در بی نظیر ترین شکل ممکن به صورت Freehand(به پیپ هایی گفته می شود که الگوی ساختشان به شکل های مرسوم مانند بیلیارد، پوکر، اپل و ... شباهت نداشته باشند) می سازدش. من می توانم این اثر هنری ام را همه جا ببرم و از آن در هر فعالیتی که ممکن است در طی روز در آن شرکت کنم لذت ببرم. هنری که من از آن لذت می برم چند حسی است. در میان طعم و عطر من می توانم از کار دست خیلی ها لذت ببرم. با توجه به انتخاب ها و حالات خودم هنر من تغییر می کند و از میان ترکیب چوب و برگ رشد می نماید. نقاشی یک بار کشیده می شود، مجسمه یک بار ساخته می شود، یک آهنگ یک بار نوشته و یک بار ضبط می گردد، این پیپ است که با طبیعت ثابتش محدود به زمان نیست. من با پیپم از هنری لذت می برم که همیشه در تغییر است تا فقط یک بار در یک دقیقه بتوانم یک طعم را بچشم و هیچ وقت دوباره این طعم دقیقا تکرار نخواهد شد.
من پیپ می کشم زیرا پیپ رابطی است یه گذشته ای که دیگر دیده نخواهد شد. به روزی که ممکن بود فیلم "لارنس عربستان" را روی صفحه نمایشی بزرگ تماشا کرد و از یک پیپ همزمان لذت برد. به زمانی که ممکن بود من بتوانم بازی "Murderers Row" را در استادیوم تماشا کنم و گرمای یک پیپ روشن را در بعد از ظهر یک پاییز خنک درون دستانم حس کنم.
من پیپ می کشم در آرزوی روزی که پدر بزرگ جِنتِلمَنِ مهربانی شدم و به نوه ام نکات عالی ماهی گیری، شکار یا دوچرخه سواری را آموزش می دهم، برایش توضیح می دهم که تلویزیون چه بوده و چرا ما زمان زیادی را جلوی یکی از آنها سپری می کردیم.
من پیپ می کشم به امید این که روزی پدری صمیمی برای پسرم باشم و به او بیاموزم چطور بازی کند، جنتلمن باشد و به بانوان احترام بگذارد. اگر انتخاب کرد فوتبال یاد بگیرد یا خوانندگی اُپِرا یا اگر انتخاب کرد دکتر شود یا راننده ی کامیون یا حتی وکیل باز هم حمایتش کنم. این خواسته ی صادقانه ی من است که زمانی که سنش زیاد تر شد، هنر و تفریحم(پیپم) را در اختیار او بگذارم وآن دود و چوب به یادش خواهند آورد که من که بوده ام و او که خواهد توانست بود.
من پیپ می کشم به امید آن که روزی پدری صمیمی و خوب برای دخترم باشم و به او با مثال هایم بیاموزم که باید از مردها چه توقعی داشته باشد، امنیتش را تامین کنم و او را تشویق کنم که از زیر چتر حمایت من خارج و مأمنی امن برای خودش فراهم کند. این آرزوی من است که روزی شریک زندگانی اش را پیدا کند، کسی که با او رقابت کند و وی را به رقابت وا دارد، او را رشد دهد و با وی رشد کند. این خواسته ی من است وقتی در روزهای آتی عطر پیپی را شنید به یاد آورد که من که بودم و او که خواهد توانست بود.
من پیپ می کشم به امید این که روزی فرزندانم، نوادگانم و دوستانم از کنار فردی رد خواهند شد و عطر توتون را حس می کنند و به دنبال منشاء آن می گردند، نه برای این که به وی اعتراض کنند بلکه برای این که از او برای یادآوری شخصی که هم باهوش بود و هم سرگرم کننده، هم قوی بود و هم آرام و منبعی بود برای لذت بردنشان در زندگی، تشکر کنند. آن خاطره شاید مربوط به من باشد.
چرا پیپ می کشم؟ می توانم بهتان بگویم. چون من یک پیپ کشم.
لینک منبع مطلب : http://www.glpease.com/Articles/WISP.html
سلام. عالی بود، بسیار دلنشین و شاید بیا ن کننده آرزوهای هر مردی که در فکر نگاه عزیزانش و دیگران به خودش باشه. متشکرم از نویسنده، که احساساتی زیبا و عمیق رو که در درون خودم دارم رو صمیمانه از زبان من گفت، و متشکرم از شما
سلام جهان!:
- چگونه پیپ و چوب سیگار خود را تمیز کنیم
- منتخب