2015/11/23، 02:52 PM
قهوه در اصل عربی به معنای شراب بوده است .
مولانا جلال الدین محمد بلخی در غزلی عربی میگوید :
یا سیدتی هاتی ! من قهوه کاساتی
من زارک من صحو ، ایاک و ایاه !
مصرع اول یعنی : ای بانوی من ! پیاله هایی از شراب برایم بیاور .
اما گویا نخستین بار شیخ ابوالحسن شاذلی ، شیخ فرقه صوفیان شاذلیه ، جوشانده گیاهی بنام قهوه را به مریدان خود داد تا بتوانند شب زنده داری کنند و از آنجا که فقیهان بیشتر اوقات با صوفیان ناسازگاری داشتند این نوشیدنی بعنوان " مسکر " ( مستی آور ) تحریم شد . این داستان ادامه داشت تا این که در دوران عثمانی قهوه یکی از صادرات دنیای اسلام به اروپا شد . هنوز نیز قهوه ترک شهرت دارد .
با رواج بازار قهوه ، قهوه خانه ها در ایران و عثمانی نیز رونق یافتند و محلی شدند یرای گردهمایی مردم و هنرمندان و تبدیل شدند به خانه های فرهنگ . از همین جاست که در دوران صفویان شاعری به میان مردم آمد و شاعرانی پدید آمدند که بیشتر پیشه ور بودند و در شعر آنان با اصطلاح ها و واژه های کاریشان آشنا میشویم . نقاشی قهوه خانه ای نیز در همین دوران به وجود آمد .
آن طور که در کتاب " نام من سرخ است " نوشته اورهان پاموک میخوانیم ، علمای اسلامی در عثمانی قهوه خانه ها را مراکز فساد میخواندند و عوام ساده را به ویران کردن آنها تشویق و مامور میکردند .
مانند داستان شکر ، اروپاییان مدت زیادی برای قهوه به مشرق زمین وابسته بودند اما پس از شروع استعمار و جهان گشایی ، توانستند در کشورهایی مانند برزیل و اندونزی _ از جمله در شهر جاوه _ قهوه تولید کنند و به همه جا صادر کردند .
سلام جهان!:
- چگونه پیپ و چوب سیگار خود را تمیز کنیم
- منتخب
مولانا جلال الدین محمد بلخی در غزلی عربی میگوید :
یا سیدتی هاتی ! من قهوه کاساتی
من زارک من صحو ، ایاک و ایاه !
مصرع اول یعنی : ای بانوی من ! پیاله هایی از شراب برایم بیاور .
اما گویا نخستین بار شیخ ابوالحسن شاذلی ، شیخ فرقه صوفیان شاذلیه ، جوشانده گیاهی بنام قهوه را به مریدان خود داد تا بتوانند شب زنده داری کنند و از آنجا که فقیهان بیشتر اوقات با صوفیان ناسازگاری داشتند این نوشیدنی بعنوان " مسکر " ( مستی آور ) تحریم شد . این داستان ادامه داشت تا این که در دوران عثمانی قهوه یکی از صادرات دنیای اسلام به اروپا شد . هنوز نیز قهوه ترک شهرت دارد .
با رواج بازار قهوه ، قهوه خانه ها در ایران و عثمانی نیز رونق یافتند و محلی شدند یرای گردهمایی مردم و هنرمندان و تبدیل شدند به خانه های فرهنگ . از همین جاست که در دوران صفویان شاعری به میان مردم آمد و شاعرانی پدید آمدند که بیشتر پیشه ور بودند و در شعر آنان با اصطلاح ها و واژه های کاریشان آشنا میشویم . نقاشی قهوه خانه ای نیز در همین دوران به وجود آمد .
آن طور که در کتاب " نام من سرخ است " نوشته اورهان پاموک میخوانیم ، علمای اسلامی در عثمانی قهوه خانه ها را مراکز فساد میخواندند و عوام ساده را به ویران کردن آنها تشویق و مامور میکردند .
مانند داستان شکر ، اروپاییان مدت زیادی برای قهوه به مشرق زمین وابسته بودند اما پس از شروع استعمار و جهان گشایی ، توانستند در کشورهایی مانند برزیل و اندونزی _ از جمله در شهر جاوه _ قهوه تولید کنند و به همه جا صادر کردند .
سلام جهان!:
- چگونه پیپ و چوب سیگار خود را تمیز کنیم
- منتخب
Kamran