رو به پایان

[HERCUL]

روز کم کم رو به پایان است
من باز هم پناهنده ی خلوتگاهم میشوم
همانجا کا روی دیوارش
قاب دوتاییمان را آویزان کرده ام ،،
هزار عاشقانه از لبخندمان گل میکند!
از سکوت سنگین لبهای خشکیده ام...
با تراوت خاطره ات جوانه ی آه میروید،
تنهاییم را بغل کرده در
سردترین گوشه می نشینم
جای موهایت را نخ سیگاری لای انگشتم پر کرده
تصور لبهای شیرینت
تلخی دود را دلچسب تر میکند،،
سنگینی سکوت بوی نا گرفته است،
این جا لابلای این ویرانه
عجیب نبودنت به چشم می اید
ان سوی خیالت ستاره ای
چشمک میزند
مهتاب بیدار است
نسیم عطرت را به ارمغان می اورد
ردی ارام از نفسهایت روی تن سکوت به
جا مانده است
بغض قلم میشکند و از تو مینویسم
واژه ها به خاک قدمهایت بوسه میزنند
من تمام عمر را در گوشه ی نموری از خاطرات
با تو نفس میکشم


#بداهه_سایه_حیدری


عصرتون منور به نگاه دوست??


رادیو اِسموک | ??

- We speak the language of smoke!
- ما با زبان دود سخن می گوییم!

@radio_smoke
?
@pasargadtabaciran
?
@pipeclubmusic
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید?❤️
https://radiosmoke.com/

Instagram.com/radio.smoke

سلام جهان!:

- چگونه پیپ و چوب سیگار خود را تمیز کنیم
- منتخب